loading...
اینجا همه چی در همه
NAFISEH بازدید : 17 دوشنبه 04 اردیبهشت 1391 نظرات (2)
اساتید و بزرگان ادبیات فارسی برای اینکه در آینده ای نه چندان دور، بعضی از ضرب المثل های اصیل ایرانی - به علت وجود بعضی از لغات و اصطلاحات - از بین نروند، تصمیم گرفتند که برخی از این ضرب المثل ها را به گونه زیر بازسازی کنند:

*
بیف استراگانوفه خالته، بخوری پاته نخوری پاته!
*
موش تو سوراخ نمی رفت ساید بای ساید به دمبش می بست!
*
آب در “آب سرد کن” و ما تشنه لبان می گردیم!
*
آب که سر بالا میره، قورباغه “هوی متال” میخونه!!!
*
پرادو سواری دولا دولا نمیشه!
*
نابرده رنج گنج میسر نمی شود — مزد آن گرفت جان برادر که کلاه برداری کرد
*
“کافی میت” نخورده و دهن سوخته!
*
اسکانیا(scania) بیار باقالی بار کن!
*
گر صبر کنی ز قوره، لوپ لوپ سازی!
*
پاتو از پارکتت درازتر نکن!
*
هری پاتر آخرش خوشه!
*
قربون بند کیفتم، تا کارت سوخت داری رفیقتم!
*
گیرم پاپی تو بود فاضل — از فضل پاپی تو را چه حاصل
*
ندیدیم اورانیم ولی دیدیم دست مردم!
*
ادکلن آن است که خود ببوید — نه آنکه فروشنده بگوید
*
ماکرو ویو به ماکرو ویو می گه روت سیاه!
*
بزک نمیر بهار میاد آناناس با خیار درختی میاد!
*
یا منچستریه منچستری یا رُمیه رُمی(AS Rom )
*
سرش بوی پیتزای سبزیجات میده!!!
*
آنتی بیوتیک بعد از مرگ سهراب!
NAFISEH بازدید : 25 دوشنبه 04 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود البته فرشته ها هم بودن
خدا تصمیم گرفت یه مخلوق بیافرینه که قدرت مافوق خودش رو به فرشته ها نشون بده اونم خلق
جنس مرد بود همون پسر خوب دوستان خدا این مخلوق بسیار باهوش و گل را آفرید
بعد از مدتی پسر به خدا گفت من شادی میخوام من پایه خنده میخوام کسی که من همیشه منو وقتی بیکارم سرگرم کنه
پیوست : این مطلب با هوشی پسر رو میرسونه چون اون موقع دنبال دلقک بوده
خوب خدا هم تصمیم گرفت یه مخلوق خلق کنه با همین خصوصیات
خداوند تصمیم گرفت به الاغ یا همون خر یه استراحت بده آخه پسر از اون خیلی کار میکشید
یه دلیل این بودیکی دیگه هم اینکه اون از نظر عقلی ناقص بوده
پس خدا خر را تغییر شکل داد و اسم یه خر را بر او نهاد
مدتی گذشت و پسر ناراحت پیش پروردگار آمد و گفت این خریتش کم است پس خدا در مغز آن مغز خر دیگری نهاد
و اسم دوخر بر او گذاشت که پسر از این موجود عجیب و خنگ بسیار شگفت زده
بود که و از خدا پرسید آیا خنگ تر از این موجود هست؟
خدا جواب داد : نه اصلا دنیا به چشم خود مانند این موجود خنگ ندیده است

NAFISEH بازدید : 18 دوشنبه 04 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

- اگر آقایتان شبها دیر به منزل می آید، لابد کار دارد که دیر می آید! اگر شما بیرون کار می کردید که ممکن بود اصلاً همان آخر شب هم به منزل نیائید!!
- اگر آقایتان انتظار دارد وقتی به منزل می آید برای او چای بیاورید، بدون حرف اضافی این کار را انجام دهید، وگرنه ممکن است اگر آقایتان اجازه نمی دهد هر کجا که می خواهید بروید، خدا را شکر کنید که اجازه می دهد نفس بکشید!!
- اگر آقایتان به شما خرجی نمی دهد، لابد خرجهای مهمتر از منزل دارد، جیکتان هم در نیاید!!
- اگر آقایتان اجازه نمی دهد سر کار بروید، سپاسگزارش باشید
- اگر آقایتان اجازه می دهد که بیرون از منزل هم کار کنید، از اینکه شما را قابل دانسته تا هم در منزل و هم بیرون از منزل کار کنید، از او تشکر کنید!!!
- اگر آقایتان به کوچکترین حقوق زنان بی توجه است، حقتان است اگر تحویلتان هم بگیرد شما به او می گوئید زن ذلیل!!!
-
-- اگر آقایتان برای شما هدیه نمی خرد، رویتان را زیاد نکنید! او خودش برای شما بزرگترین هدیه است! و یا لااقل بزرگترین هدیه که شما را همیشه تحمل می کند!!!!

زی زی لوژی (
شوهرشناسی مدرن) :
- اگر شوهرتان شبها دیر به منزل می آید، درب را به رویش باز نکنید!! مبلغ مهریه را هم به او یادآوری کنید تا کامروا شوید!!
- آگر شوهرتان از شما انتظار پذیرائی دارد، یک هفته او را ترک کنید!!! از هفته آینده خودش هر شب برایتان کاپوچینو درست خواهد کرد!!!
- اگر شوهرتان موافق نیست که شماهر جایی می خواهید بروید، مگر شما منتظر اجازه او بودید؟!! خوب بروید!! تازه بعد هم غر بزنید که از این زندگی خسته شدین
- اگر شوهرتان به شما پول نمی دهد، شما هم به او روندین!!! دو سه روز کم محلی هم بی اثر نیست!!!
- اگر
شوهر
تان موافق کار کردن شما در بیرون از منزل نیست، خانه را به گند بکشید بی حوصلگی به را بیندازید افسرده باشید تا شما را به کار بیرون از منزل تشویق کند!!!
- اگر شوهرتان موافق کار کردن شما در بیرون از منزل هست،از زیر کار کردن در برید وانمود کنید که دوست ندارید نحوه جارو کردن و ظرف شستن و..... را به او آموزش دهید!! هرجند اقایون همه بلد هستن
- اگر شوهر شما فمینیست نیست،زن ذلیل که هست
- اگر شوهرتان به مسائل شما بی اعتناست شما بی اعتنا تر باشی ازصبح تا امدن او با دوستان گپ بزنید تا چشمتون به او افتاد قیافه بگیزرید که ناراحت هستید
اگر شوهرتان هوس تجدید فراش کرد، بدانید که بیچاره حق دارههههههههههههههههه

NAFISEH بازدید : 15 دوشنبه 04 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

این سوالی است که برای قرن های متمادی بی پـاسـخ مـانـده اسـت... اما حالا ما می خواهیم پاسخ آنرا به شما بدهیم

اگر خانمتان را بر بالای یک سکو بگذارید و از او در مقابل موش ها محافظت کنید...شما یک مرد هستید

اگر در خانه بمانید و کارهای خانه را انجام بدهید...شما یک مرد لوس و مامانی هستید
اگر به شدت کار کنید...برای او اهمیت قائل نیستید که برایش وقت صرف نمی کنید
اگر به اندازه کافی کار نکنید...مفت خوری هستید که به درد هیچ چیز نمی خورید

اگر او یک کار ملال آور با حقوق پایین داشته باشد...شما قصد بهره کشی اقتصادی از او را دارید
اگر شما یک کار ملال آور با حقوق پایین داشته باشید...بهتر است تنبلی را کنار بگذارید و کار مناسب تری پیدا کنید

اگر شما شغل بهتری گرفتید...پارتی بازی شده
اگر او شغل بهتری بگیرد...به خاطر توانایی های بالایش بوده

اگر به او بگویید که چقدر زیباست...این نشان دهنده خواست های جنسی شماست
اگر سکوت کنید و چیزی نگویید...این بی اهمیتی شما را نسبت به او می رساند

اگر گریه کنید...آدم بی عرضه ای هستید
اگر گریه نکنید...بی احساس و بی عاطفه هستید

اگر بدون مشورت با او تصمیم بگیرید...شما یک متعصب خودخواه هستید
اگر او بدون مشورت با شما تصمیم بگیرد...یک خانم لیبرال و آزادمنش است

اگر از او خواهش کنید که به خاطر شما کاری را که دوست ندارد انجام دهد...این امر سلطه جویی و دیکتاتور بودن شما را می رساند
اگر او از شما یک چنین درخواستی داشته باشد...انجام آن لطف و مرحمت شما را می رساند

اگر از هیکل و اندام زیبایشان تعریف کنید...منحرف هستید
اگر تعریف نکنید...شما را هم جنس باز تلقی می کنند

اگر از آنها بخواهید که موهای پایشان را تمیز کنند و هیکل خود را روی فرم نگه دارند... شما یک مرد شهوتران هستید
اگر نخواهید...شما اصلا رمانتیک نیستید

اگر به خودتان برسید...خودبین و از خودراضی هستید
اگر این کار را انجام ندهید...یک فرد ژولیده و نا مرتب هستید

اگر برای او گل بخرید... این کار را برای دستیابی به چیزهای دیگر انجام داده اید
اگر نخرید...احساسات او را درک نمی کنید

اگر به پیشرفت های خود افتخار کنید...انسان جاه طلبی هستید
اگر این کار را نکنید...اصلا بلندپرواز نیستید

اگر او سر درد داشته باشد...خسته است
اگر شما سر درد داشته باشید...می خواهید به او بفهمانید که دیگر دوستش ندارید

اگر نخواهید...پس حتما پای یک خانم دیگر در میان است

در نهایت...مردها زودتر می میرند چون خودشان اینطور می خواهند.

 

NAFISEH بازدید : 16 دوشنبه 04 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

مـــــردها کاین گریه در فقدان همســــــــر می کنند
بعد مرگ همســـــــر خود ، خاک بر سر می کنند !
خاک گورش را به کیسه ، سوی منزل مـــی برند !
دشت داغ سینـــــه ی خـــــود ، لاله پرور می کنند
چون مجانین ! خیره بر دیوار و بر در مــــــی شوند
خاک زیر پای خود ، از گریه ، هــــــی ! تر می کنند
روز و شب با عکــس او ، پیوسته صحبت می کنند
دیده را از خون دل ، دریای احمــــــــر مــــی کنند !
در میان گریه هاشان ، یک نظر ! با قصد خیــــــر !!
بر رخ ناهیـــــــد و مینـــــــــا و صنــــــوبر می کنند !
بعدٍ چنــــــدی کز وفات جانگــــــــداز ! او گذشـــت
بابت تسلیّت خـــــــود ! فکــــر دیگــــــر مـــی کنند
دلبری چون قرص ماه و خوشگل و کم سن و سال
جانشیـــــــــن بی بدیل یار و همســـــــر می کنند
کـــــــــج نیندیشید !! فکــر همســـــــر دیگر نیَند !
از برای بچـــه هاشان ، فکر مـــــــادر مـــی کنند

NAFISEH بازدید : 18 دوشنبه 04 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

پارچه‌ می‌خریم ‌(تترون‌ راه‌ راه)، به‌ خانه‌ می‌بریم‌.
پیژامه‌قبلی‌ را كه‌ مادرتان‌ دوخته‌ روی‌ پارچه‌ گذاشته‌ آنرا می‌برید. به‌ خاط‌ر داشته‌ باشید كه‌ پارچه‌ را دو لایه‌ كرده‌ باشید. قبل‌ از اینكه‌ قسمت‌ كشدار را ببری‌، سه‌ چار انگشت‌ جا بذار، چون‌ بعد باید خم‌ شود تا كش‌ رد شود. این‌ را برای‌ همه‌ لبه‌ها بكن‌.
پیژامه‌ قبلی‌ را برداشته‌ در كمد قرار بدهید تا مادر آشفته‌ نشود. نخ‌ سوزن‌ آورده‌ پارچه‌را كوك‌ بزنید. (كوك‌ زدن‌ یعنی‌ رد كردن‌ موقت‌ نخ‌ از لای‌ پارچه‌) از لای‌ در سرك‌ بكشید تا مادر بزرگتان‌ از راه‌ سر نرسد (چرخ‌ خیاطی‌ مال‌ مادر بزرگ‌ است‌).
بعد از دوختن‌، نوبت‌ كش‌‌اندازی‌ است‌. كش‌ را می‌اندازیم‌، به‌ این‌ صورت‌ كه‌ سنجاق‌ قفلی‌ را به‌ سر آن‌ گره‌ زده‌، كشان‌ كشان‌ از سوراخ‌ كمر پیژامه‌ عبور بدهید. یادتان‌ باشد سنجاق‌ قفلی‌ را پس‌ از خاتمه‌ كار به‌ چارقد مادربزرگ‌ ارجاع‌ دهیم‌.

نكات‌ مهم
1- برای‌ جلوگیری‌ از عدم‌ سایش‌ سرزانوها، از چهار دست‌ و پا رفتن‌ بپرهیزید.
2- در صورت‌ پاره‌ شدن‌ كش‌، پیژامه‌ سقوط‌ خواهد كرد.
3- حضور در اماكن‌ عمومی‌ با پیژامه‌ خلاف‌ شئونات‌ اجتماعی‌ است‌.
4- پیژامه‌ نیز مانند مسواك‌ و عینك‌، از لوازم‌ شخصی‌ شماست‌، از تعارف‌ آن‌ بپرهیزید.
5- قبل‌ از اینكه‌ پیژامه‌ قبلی را روی‌ پارچه‌ بگذارید، كش‌ آنرا خارج‌ كنید تا كمرش‌ ت

NAFISEH بازدید : 17 دوشنبه 04 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

خانم ها مثل رادیو هستند :
هر چی می خواهند می گویند ولی هر چه بگویی نمی شنوند.

خانم ها مثل شبكه اینترنت هستند :
از هر موضوعی یك فایل اطلاعاتی دارند.

خانم هامثل چسب دوقلو هستند :
اگر دستشان با گوشی تلفن مخلوط شد, دیگر باید سیم را برید.

خانم ها مثل موتور گازی هستند :
پر سر و صدا , كم سرعت , كم طاقت

خانم ها مثل رعد و برق هستند :
اول برق چشمهاشون می رسه , بعد رعد صداشون.

خانم ها مثل لیمو شیرین هستند :
اول شیرین و بعد تلخ می شوند.

خانم ها مثل موبایل هستند :
هر وقت كاری مهم پیش می آید در دسترس نیستند.

خانم ها مثل گچ هستند :
اگر چند دقیقه مدارا كنید آنچنان سخت می شوند كه هیچ شكلی نمی گیرند.

خانم ها مثل كنتو ر برق هستند :
هر از چند سالی یكبار سن آنها صفر می شود.

خانم مثل فلزیاب هستند :
هرگاه از نزدیكی طلافروشی رد می شوند عكس العمل نشان می دهند .

NAFISEH بازدید : 19 دوشنبه 04 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

راننده : دیگه دارم كم كم ریپ میزنم مثل ماشینهای تصادفی شدم اگه همینطوری پیش بره باید برم زیر دست اراقچی قلبمم به روغن سوزی افتاده پدرعشق بسوزه

معلم ریاضی : نمیدنم چرا جواب تمام مسائلم بی نهایت میشه یا بی جواب میمونه هرچی تفریق میكنم جمع میشه هرچی جمع میكنم كم میشه از ضرب كه مپرس آه

مهندس كامپیوتر : ای آنكه مرا دی سی كرده ای و در وجودم ویروس بلاستر 2003 فرستاده ای كی دوباره من را ری پیر خواهی كرد ؟ به فریاد گرافیكم برس

دكتر : چند سالی است كه به زخم مریضانم مرحم میگذارم و از چنگال مرگ رهایشان میكنم ! كو طبیبی كه به زخمم مرحم گذارد و دلم را آزاد گرداند

ساغی : می میدهم و غم كسان میگیرم از لطف تو می كجا غمین میبینم
حالا كه شدم عاشق ودل در بند است می را ز شفا بیچاره ترین میبینم

عینك فروش : اگر روزی بگویم عاشقم بر من نخندید كه شغلم عاشقی دارد فراوان
بسازم بهر هر چشمی من عینك گرفتارم كند چشمی چه آسان
 

NAFISEH بازدید : 20 دوشنبه 04 اردیبهشت 1391 نظرات (0)


خانم میان سالی سکته قلبی کرد و سریعاً به بیمارستان منتقل شد. وقتی زیر تیغ جراح بود عملاً مرگ را تجربه کرد. زمانیکه بی هوش بود فرشته ای را دید. از فرشته پرسید: آیا زمان مردنم فرا رسیده است؟ فرشته پاسخ داد: نه، تو ۴۳ سال و ۲ ماه و ۸ روز دیگر فرصت خواهی شد. بعد از به هوش آمدن برای بهبود کامل خانم تصمیم گرفت که در بیمارستان باقی بماند. چون به زندگی بیشتر امیدوار بود، چند عمل زیبایی انجام داد. جراحی پلاستیک، لیپساکشن، جراحی بینی، جراحی ابرو و … او حتی رنگ موی خود را تغییر داد. خلاصه از یک خانم میان سال به یک خانم جوان تبدیل شد! بعد از آخرین جراحی او از بیمارستان مرخص شد. وقتی برای عریمت به خانه داشت از خیابان عبور می کرد، با یک آمبولانس تصادف کرد و مرد!!! وقتی با فرشته مرگ روبرو شد بهش گفت: من فکر کردم که گفتی ۴۰ سال و اندی بعد مرگ من فرا می رسه؟ چرا من رو از جلوی آمبولانس نکشیدی کنار؟ چرا من مردم؟




فرشته پاسخ داد؛ ببخشید، وقتی داشتی از خیابون رد می شدی نشناختمت

NAFISEH بازدید : 14 دوشنبه 04 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

اگر شما ذاتا" انسان با کلاسی هستید که هیچ !!! در غیر این صورت باید از هر فرصتی برای نشان دادن این موضوع استفاده کنید . شاید باورتان نشود ولی شما می توانید از جراحت خود نیز برای کلاس گذاشتن استفاده کنید فقط کافیست جواب های زیر را با اندکی قیافه موجه بیان کنید:
اگر شصت پای شما زیر اجاق گاز گیر کرده و شما ان را باند پیچی کرده اید هر گاه علت آن را از شما جویا شدند باید جواب دهید : "موقع تکان دادن پیانوی بابام پام مونده زیرش"
اگر صورت شما بر اثر جوشکاری زیر آفتاب سوخته باید بگویید : "از اسکی آخر هفته نمی توانم بگذرم"
اگر به خاطر تک چرخ زدن با موتور براوو جلوی مدرسه دخترانه به زمین خورده اید در جواب باید بگویید : "با موتور هزار داداشم تو جاده چالوس تصادف کردیم"
اگر انگشت دست شما به ماهیتابه پیاز
داغ چسبیده علت آن را چنین بیان کنید : "دیشب با قهوه جوش اینجوری شد"
اگر بر اثر ضربه ی چکش ناخن شما شکسته باید بگویید : "به سیم گیتارم گیر گیر کرده"
اگر بر اثر زد و خورد در صف روغن کوپنی زیر چشم شما کبود شده جوابتان این باشد : "چند روز پیش توپ تنیس به صورتم خورد"
اگر صورت شما بر اثر خوردن خرمای خیرات و چای و شیرینی مملو از جوش شده علتش را چنین وانمود کنید: "که خواهرتان از هلند شکلات زیادی اورده است"
اگر مینی بوس شما در جاده خاکی چپ کرد و حسابی مجروح شدید بسیار عصبانی بگویید : "الکی می گویند زانتیا ایربگ داره "
اگر کف دست شما به قوری سماور چسبید بگویید:"حواسم نبود میله ی شومینه زیادی داغ شد"
اگر موها و ابروهای شما در چهار شنبه سوری سوخت جواب دهید:"بچه همسایه را از میان شعله های آتش بیرون کشیدم!

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
سلام به دوستان گلم ممنون از اینکه به وبلاگ من آمدید لطفا نظرات خود را بنویسید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 2
  • بازدید کلی : 163
  • کدهای اختصاصی